داد و ستد با خدا به چه معناست؟ ويژگي آن چيست و چه مزايا و آثاري براي فرد و جامعه دارد؟
كنكاش پيرامون اين سؤالات و اين موضوع كه انفاق در اسلام از چه جايگاهي برخوردار است، دستمايه مقاله حاضر است كه در نگاه تحليلي نويسنده مورد بحث و بررسي قرارگرفته است. با هم آن را مي خوانيم:
¤¤¤
هر داد و ستدي، فروشنده و خريداري دارد و دراين ميان چيزي كه ماليت و ارزش خريد و فروش دارد ازسوي مالك و صاحب قانوني آن عرضه مي شود و خريدار در برابر مالك شدن آن، چيز با ارزشي را مي دهد.
با اين داد و ستد چيزهايي جا به جا مي شوند و هريك آن چيزي را كه با رضايت و خشنودي گرفته مالك مي شود.
همواره در داد و ستدهاي ما حقي و مالي كه از آن ماست جابه جا مي شود. در هر نقل وانتقال و خريد و فروش ها هردو سوي معامله مي كوشد تا چيزي را كه به دست مي آورد ازنظر ارزشي برابر باشد و يا نوعي برابري و هم ارزشي در آن وجود داشته باشد تا مغبون نشود و زيان نكند. از اين رو هريك از دو سو براين باور است كه دراين معامله سودكرده و زيان نبرده است و يا اگر زياني ديده آن اندازه نبوده است؛ زيرا هدف وي به دست آوردن آن چيزي بوده كه به نظر وي از ارزش ديگري برخوردار است كه شايد به چشم نيايد.
اما نوع ديگري از تجارت است كه در آن صاحب حق و مال، در ازاي پرداخت چيزي مال خودش را مي خرد و اين تنها ميان خدا و بنده اتفاق مي افتد. انفاق در راه خدا از مصاديق اين معناست. خداوندي كه خود مالك هستي و همه چيز آن است حاضر مي شود تا همان چيزهايي را كه مال خودش است از انسان بازخرد و درمقابل چيزي ديگر را با ارزش تر بدهد.
انفاق در راه خدا به تعبير قرآن از اموري است كه تجارت با خدا شمرده مي شود و فروشنده نه تنها از عذاب دوزخ رهايي مي يابد بلكه اين فرصت براي او فراهم مي شود كه ازچشم پوشي و مغفرت و رحمت خداوند بهره مند گردد و بهشت رضوان را در آخرت از آن خود كند.
خداوند در آيه 10تا 12سوره صف مي فرمايد: اي كساني كه ايمان آورده ايد آيا شما را به تجارتي رهنمون شوم تاشما را از عذاب دردناك رهايي بخشد؟ ايمان به من مي آوريد و در راه او به اموالتان مجاهدت مي كنيد... تا خداوند از گناهان شما درگذرد و شما را به بهشت هايي درآورد كه از زير درختان آن رودها روان است.
در آيه 29سوره فاطر از انفاق مال در راه خدا به عنوان تجارتي كسادناپذير ياد مي كند كه هرگز زياني در آن راه نمي يابد و بازار آن كساد نمي شود.
در آياتي ديگر با كنايه وتعبير لطيف از اين داد و ستد به وام دادن به خدا ياد مي كند (بقره آيه 245) و بيان مي دارد كه اگر شما به مستحقي انفاق مالي كنيد و در راه خدا پولي را هزينه كنيد آن كه اين مال را مي گيرد در حقيقت خداست و پيش از آن كه به دست او برسد در دستان خدا قرار گرفته است و اين خداوند است كه آن را دريافت و به بنده خود مي دهد. خداوند در آيه 104 سوره توبه مي فرمايد: «الم يعلموا ان الله هو... و ياخذ الصدقات؛ آيا نمي دانيد كه خداوند... صدقات را مي گيرد.
بنابراين در بينش قرآن و آموزه هاي وحياني، انفاق در راه خدا از مصاديق تجارت با خدا دانسته شده كه در آن فروشنده نه تنها زياني نمي كند بلكه سود بسيار كرده و همواره تجارت و بازارش گرم خواهد بود و كسادي دراين بازار و تجارت راه ندارد.
خداوند نيز اين كمبود مادي را كه ازطريق انفاق ايجاد مي شود به گونه اي ديگر درهمين دنيا جبران مي كند و در مالش بركت مي دهد. از اين رو به كساني كه انفاق مي كنند يادآور مي شود از اين كه مالي از دستشان مي رود اندوهگين نشوند زيرا خداوند درهمين دنيا آن را جبران مي كند. (سبا آيه 39) بلكه نه تنها در اين دنيا اين كمبود را جبران مي كند (انفال آيه 60) بلكه در همين دنيا به چند برابرش افزايش سرمايه مي دهد. (بقره آيه 245 و 268)
در ارزش و اهميت انفاق در راه خدا و اين تجارت پر سود همين اندازه بس كه خداوند تجارت با خدا را از ويژگي هاي بندگان خاص خود دانسته است كه به جهت شناخت كامل از هستي و خالقيت و ربوبيت الهي به تجارت با وي مشغول مي شوند.
در سوره انسان تجارت كنندگان با خدا را از ابرار برشمرده است كه مقامي عالي است و همين بس كه اهل بيت(ع) در توصيف قرآني از مصاديق روشن آن مي باشند. (انسان آيه 5 تا 8)
اگر بخواهيم از ارزش انفاق سخن بگوئيم مطلب به درازا مي كشد و تنها به همين مقدار بسنده مي كنيم كه قرآن انفاق را در كنار نماز كه مصداق كامل و تمام عبوديت و پرستش است، قرار داده و در بسياري از آيات و آموزه هاي دستوري به پيشينيان و نيز مسلمانان، از آنان خواسته است در راه خدا انفاق كنند. در نخستين آيات سوره بقره وقتي از ويژگي هاي متقين سخن مي گويد مي فرمايد: الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلاه و مما رزقناهم ينفقون؛ متقين كساني هستند كه به غيب ايمان مي آورند و نماز به پا مي دارند و از آن چه روزيشان كرده ايم انفاق مي كنند. (بقره آيه 3)
در اين آيه دو نكته ظريف را مي توان يادآور شد: نخست آن كه فعل را در همه آيه، مضارع مي آورد تا از دايمي بودن اين شيوه در نزد متقيان خبر دهد و بيان كند كه متقي كسي است كه همواره در حوزه نظر و بينش و عقيده بر اين باور است و به هر آن چه نهان و ناپيداست ايمان دارد و در حوزه عمل به دو كار نيك و صالح همواره پاي بند است و دست از آن بر نمي دارد يكي آن كه نماز به پا مي دارد و حق خالقيت و روبيت خداوندي را در حد امكان به جا مي آورد و ديگر آن كه در راه او انفاق مي كند. نكته دوم اين است كه در اين آيه سخن از انفاق هر آن چه روزي شده به ميان آمده است؛ بنابراين انفاق، خاص مال نيست بلكه از هر آن چيزي كه خداوند به او روزي داده مي بايست قدري را انفاق كند و به ديگران برساند. وي در اين جا همانند واسطه فيض عمل مي كند. پس، از دستي مي گيرد و به دستي ديگر مي رساند. اين روزي مي تواند مال يا علم و دانش و يا هر چيز ديگري باشد. بلكه جان را نيز شامل مي شود، از اين روي سخن از انفاق جان در راه خدا نيز شده است كه اين نهايت تجارت و اوج بندگي است كه در آن رضوان خدا را به دست مي آورد.
بنابراين اگر از زكات هرچيزي در روايات سخن رفته از اين روست كه متقي كسي است كه از هر آن چه خدايش روزي مي كند، چيزي را در راه خدايش مي بخشد.
اميرمومنان در نهج البلاغه مي فرمايد: لكل شيء زكاه، و زكاه البدن الصيام؛ براي هر چيزي زكات است و زكات بدن روزه گرفتن است. امام باقر(ع) نيز مي فرمايد: زكاه العلم ان تعلمه عبادالله؛ زكات دانش، آموختن آن به بندگان خداست، و در برخي از روايات مشهور نيز آمده است كه: زكاه العلم نشره؛ زكات دانش، آموزش آن به ديگران و انتشار آن در ميان خلق است.
انفاق گاه مادي است مانند ساختن راه ها، بيمارستان ها، مدارس، پل ها، مساجد، خوابگاه هاي دانشجويي و صدها كار كه سود و بهره اش را همگان مي برند؛ و گاه معنوي كه شامل آموزش دانش و تربيت و تعليم و مانند آن مي شود. (نگاه كنيد: تفسير قرطبي ج 1 ص 126 و مجمع البيان طبرسي ج 1 ص 122 و تفسير نمونه ج 1 ص 74)
اگر انسان با خداوند معامله و تجارت مي كند بايد رعايت خريدار را بكند و چيز بد به او نفروشد. از اين روست كه خداوند به مومنان سفارش مي كند كه از بهترين چيزهايي كه خداوند روزيشان كرده است انفاق كنند و چيز بد به خداوند نفروشند. (بقره آيه 215)
در قرآن بيان شده بهترين معيار براي اين كه تشخيص دهيد چه چيزي بد و چه چيزي خوب و خير است كه مي توان آن را انفاق كرد اين است كه به خودتان مراجعه كنيد و آن چه را براي خود نمي پسنديد براي خدا و ديگران هم نپسنديد و آن چه را خود مي پسنديد و خير و خوب مي دانيد همان را براي خدا و ديگران بخواهيد. بنابراين بهترين معيار، خود انسان است كه اگر چيزي را محبوب دانست از همان محبوبش انفاق كند: تنفقوا مما تحبون (آل عمران آيه 92)
در انفاق نه بايد از نظر حجمي كم گذاشت و نه از نظر كيفيت و مطلوبيت كوتاهي كرد، با اين همه نبايد از آن سوي افراط غلتيد و به دام اسراف و هلاكت افتاد؛ بنابراين انسان نبايد در انفاق آن اندازه زياد روي كند كه خود را در رنج و هلاكت اندازد. (بقره آيه 195) و يا تنگدستي اندازد آن گاه خود را سرزنش كند و يا ديگران وي را بر اين رفتار و عمل نكوهش نمايند: ولا تجعل يدك معلوله الي عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسور (اسراء آيه 29)
اين تجارت نيكو و پر سود با خداوند آثار مهمي در دنيا و آخرت براي فرد و اجتماع به همراه خواهد داشت. در آيات قرآن به هر دو دسته آثار اشاره شده است ولي آن چه براي ما در اين نوشتار مهم است نگاهي به آثار اجتماعي اين پديده است.
قرآن يكي از آثار مهم اجتماعي اين عمل را ايجاد و گسترش امنيت در جامعه و بوجود آمدن سلامت اجتماعي آن مي داند. بسياري از مفسران بر اين باورند كه اگر انفاق در راه خداوند صورت نپذيرد جامعه دچار نوعي بحران مي شود كه نتيجه آن جز چيرگي دشمنان بر سرزمين هاي اسلامي نيست.
كساني كه در راه خدا از هر آن چه روزيشان كرده است انفاق مي كنند، اين فرصت را به ديگر اعضاي جامعه مي دهند تا خود را در سطح برابر قرار دهند و از عقب افتادگي مادي و معنوي رهايي يابند. گسترش تضادهاي طبقاتي و يا افزايش آن، زمينه را براي ايجاد بحران داخلي فراهم مي آورد و دشمن را براي هجوم ترغيب مي كند.
اين كه خداوند در آيه 195 سوره بقره مي فرمايد در راه خدا انفاق كنيد و با دستان خويش خود را به هلاكت نياندازيد، اين به هلاكت انداختن در رابطه با مساله انفاق تنها زماني معنا مي يابد كه انفاق به عنوان بازدارنده عمل كند و جلوي بحران اجتماعي را بگيرد. بنابراين انفاق به جهت آن كه بحران تضاد را در اجتماع كاهش مي دهد و نوعي اعتدال برقرار مي كند زمينه تجاوز دشمن را كاهش مي دهد.
انفاق، عاملي مهم در جلوگيري از گسترش ناامني در جامعه است و از اين نظر بسيار حايزاهميت مي باشد. (نگاه كنيد: مجمع البيان ج 2 ص 516 و نيز الميزان ج 2 ص 64 و تفسير كبير فخر رازي ج 5 ص 149).